وقاحت

وقاحتم حدی داره. دیشب وقتی گفت ما نمیتونیم باهم باشیم بدون حتی پرسیدن دلیلش قبول کردم و از همه ی صفحات مجازی بلاکش کردم. صبح با پرویی تمام  اس داده سلام

منکه مدرسه بود جوابشو ندادم

باز الان اس داده موضوع کارم کنسل شد

به درک . به من چه

باز گرفتار شد یاد من افتاد. تا دیروز که کارش اوکی بود کبکش خروس میخوندو احتیاج به من نداشت الان که باز جور نشده به من اس میده.

بعدا نوشت:

با اینکه جداشدنمون  واسم قطعی شده و باید فراموشش کنم اما هنوزم منتظرم اس بده دلم نمیخاد جوابشو بدم اما منتظرم

فراموش کردنش بااون همهههههه خاطره کاره اسونی نیست

نظرات 1 + ارسال نظر
farzad سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 22:42 http://ma2ta11.blogsky.com

سلام دوست من
واقعا خیلی سخته کسی که همه خاطره هاتو
ساخته یهویی بزاریش کنار

اره سخته . واقعا در حقم نامردی کرد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.