دلم براش تنگ شده

دلم براش تنگ شده ای خداااااااا

کاش بیایی

زمستان بدی بود


اما من


به رویایی بهاری

غبار ازدل گرفته ام


و برای آمدنت

سبزه کاشته ام


کاش بیایی

تا سفره ی دلم

سبز شود...

اخرین چهارشنبه سال

صبح یه سر رفتم مدرسه تا کارای یکی از معلمارو انجام بدم اخه قراره بعد از عید یک هفته نیاد سفره کربلا میخاد بره.

وقتی برمیگشتم خونه دیدم زنگ زد. تو تاکسی بود فکر کنم داشت میرفت خرمشهر واسه کارش. افتاده اونجا

من یک سوالم نپرسیدم خودش گفت. البته زنگ زده بود نگران بود که من رفتم دکتر یا نه. 

بهش گفتم خیالت راحت گفته سالمم

درحالی که اصلا دکتر نرفتم. احتمالا اگه یک درصدم مردده تو رفتنش بخاطر همین موضوعه.

گفتم دارم میرسم باید قطع کنم گفت چند مین دیگه میزنگم

اگه تونستم جواب میدم

رفتم خونه با مامانم رفتیم خونه مامان بزرگم و از عمد گوشیمو نبردم. وقتی برگشتم دیدم 4بارزنگیده بود

اس دادم کاری داشتی

مگه نگفتم زنگ میزنم چرا جواب ندادی

واسه اینکه حرصش دربیاد گفتم منم گفتم زنگ نزن جواب نمیدم

چون امشب شب چهارشنبه سوری بود قرار بود داییم اینا بیان اینجا تا اتیش کنیم. با مامان مشغول شام درست کردن بودیم

این وسط اونم همش اس میداد.منم یکی درمیون جواب میدادم

بعدازظهرم اس داد بیا وات کارت دارم

گفتم نمیام کاری داری همینجا اس بده

گفتم بیااااا کارتتتتت دارممممم

نتو باز کردمو از بلاکی درش اوردم. 

بله بگو کارتو

میخام درد و دل کنم

برو با خانمت درد و دل کن

خانمم تویی

یکم حرف زدو منم همش زدم تو ذوقش

اینقدرررررر وقیحانه میگه دوستت دارم عاشقتم اما نمیخام باهات ازدواج کنم

تازه بهم میگه بنظرت چیکار کنم؟

به قران اگه دمه دستم بود میزدم لهش میکردم تا عاشقی از یادش بره.

گفت اخر شب اس بده بیام وات باهات کار دارم

منم از لجش بهش اس ندادم تا حالش جا بیاد. هنوز منو نشناخته. کاری میکنم واسه نبودن بامن روزی هزاررررر بار بگه اشتباه کردم.

نگران نوشت:

با همه ی این کارایی که کرده خیلی نگران خونریزیشم. میدونم وضع رودش خرابه و اصلا به فکرخودش نیست. بدشانسی نزدیک عیده  مگه دکتر پیدا میشه. امیدوارم مشکل ساز نشه


وقاحت

وقاحتم حدی داره. دیشب وقتی گفت ما نمیتونیم باهم باشیم بدون حتی پرسیدن دلیلش قبول کردم و از همه ی صفحات مجازی بلاکش کردم. صبح با پرویی تمام  اس داده سلام

منکه مدرسه بود جوابشو ندادم

باز الان اس داده موضوع کارم کنسل شد

به درک . به من چه

باز گرفتار شد یاد من افتاد. تا دیروز که کارش اوکی بود کبکش خروس میخوندو احتیاج به من نداشت الان که باز جور نشده به من اس میده.

بعدا نوشت:

با اینکه جداشدنمون  واسم قطعی شده و باید فراموشش کنم اما هنوزم منتظرم اس بده دلم نمیخاد جوابشو بدم اما منتظرم

فراموش کردنش بااون همهههههه خاطره کاره اسونی نیست

جدا شدیم

دقیقا 3 سال شد و مابعد از 3 سال جدا شدیم 

درحالی که عاشقانه همو دوست داشتیمو داریم ولی سرنوشت ما رو جدا کرد. 

من موندمو کلی خاطراتو عکساش و چک کردن تلگرامش که کی انلاینه کی انلاین نیست


من میخاستم اون نخواست

ظهر که اس داد خونریزیم بند نمیاد خوشحال باش خیلی نگرانم کرد. میدونستم هرچی اصرار کنم بره دکتر بی فایده ست. به دوستش اس دادم لطفا ببرش دکتر.

منو دوستش سر یه ماجرایی که بعدا میگم کاری کردیم که جفتمون از هم ناراحت بشیمو ایشون هم قسم خورده بود که اصلا جواب منو نده. ولی امروز من از ناچاری بهش اس دادم. بعد از 30 مین جوابمو داد و گفتم که ما چون دعوا کردیمو قهریم به حرفم نمیکنه اما ازتون میخام ببرینش دکتر

جوری از عشقو دوست داشتن سعید نسبت به من حرف زد که خداییش یادم رفت دعوا کردیمو قهریم.کلی ذوق کردم. خیلی حسه خوبیه یکی اینجوری از دوست داشتن و عشق ما تعریف کنه. روحیه ای دوبرابر گرفتمو تصمیم گرفتم هرجور شده باهاش اشتی کنم. ولیییی

ولی دریغ از یه ذره تغییر تو رفتارای سعید.

عصر یه 15. 16 باری زنگ زدم که اصلا جواب نداد

کلی حرف زدیم اما این اقا کوتاه بیا نیست

باهرپیامی که تو واتساپ میداد من اشک میریختم.

خیلی مصمم بود که منو نمیخاد.

اگه قیدمو بزنه من چیکار کنم؟؟؟

خدابا کمکم کن من میخامش

غرور

غرورم نمیزاره جوابشو بدم. البته حرصم گرفته چون از صبح 20 بار انلاین شده همین اخر شبی ساعت 11.30 پی ام داده چیه بیکار شدی؟

منم از حرصم جواب ندادم. اگه یکم زودتر میداد به یه بهانه ای جواب میدادم.

خدایا نمیخام از پیشم برهههههههه. خودت درستش کن 

لج و لجبازی داره رابطمون خراب میشه


بعدا نوشت:

ساعت 12 بود دیگه بعد از کلی جوک خوندن راجع به فریال و برنامه استیج میخاستم نتو ببندم که دیدم دوباره پیام داد. راستش خیلیییی خوشحال شدم . البته من کوتاه نیومدمو همچنان با طعنه باهم حرف زدیم ولی هنوز مشخصه جفتمون از این وضیعت ناراضی ایم.

خداییش همش اونه که پیام میده من خیلی مغرورترم .همین اخلاقشه که خیلیییی دوستش دارم. به قول خودش میگه از من زن زلیل تر مگه هست.خخخ


تحمل

دقیقا یکی دو روز میشه که اصلا حرف نزدیم

امروزم اصلا خبری ازش نشد. همش تو تلگرام چک میکنم ببینم انلاینه یا نه. الانم هست ولی هیچ پیامی بهم نداد.

فکر کنم اونم موافقه که من نباشم تو زندگیش

چقد روزای سختیه 

چه عاجزانه به گوشیم نگاه میکنمو اثری ازش نیست

خدایا کمکم کن تحمل کنم و با سختیش کنار بیام

امدنی کوتاه

من حق دفاع کردن از خودمم نداشتم

برای منو زندگیمو ایندم به راحتی اب خوردن تصمیم گرفت و رفت

برو ازدواج کن

به همین راحتی. برم ازدواج کنم. خوشبخت بشم

هاهاهاهاااااا

خنده دار ترین جوک سال

راحت ترین راه واسه بیرون کردنم از زندگیش

میرم و برات تو سال جدید ارزوی خوشبختی در کنار تک تکککک عزیزات دارم

بای

دوستش ندارم

دیگه احساسی بهش ندارم. حتی بودو نبودش دیگه واسم مهم نیست.