بحث و جدال

اقا سعید شنبه شب حرکت کردن به طرف خونه . و ساعت 6:30 بهش اس دادم کجایی گفت دارم کارامو میکنم باید برم عوارضی قم و منتظر اتوبوس بمونم.

بابا برای خونه گوسفند کشته بودو اورد تا ریز کنیم و بسته بندی.

دیدم دست تنهاست منم رفتم کمکش.

غافل از اونجا که سعید مدام زنگ زده و اس داده و من گوشیم سایلنت بود متوجه نشدم. بعدشم که جواب دادم که اقا عصبانی بودن . اس داده میدونی من از اینکه زنگ بزنم یا اس بدم جواب ندی بدم میاد چرا دست میزاری رو نقطه ضعفم

اخه من اصلا یادم نبود بهش اس بدم که دستم بنده. 

اینجوری شد که دعوا شروع شد

بعدشم وسط چتمون تو وات گذاشت رفت. بهش اس دادم کارت خیلی زشت بود.

حالا نگو اقا از حرصش گوشیو خاموش کرده

منم گوشیو سایلنت کردمو خوابیدم

یه ربع بعدش گوشیشو روشن کرده بودو بهم اس داده بیا وات درحالی که من خواب بود. باز دوباره عصبانی شده بود. 

صبح ساعت7 بهش اس دادم رسیدی؟ 

دیدم جواب نمیده. کارامو کردمو حاضر شدم رفتم سرکار. ظهر که داشتم برمیگشتم خونه دیدم زنگ زدو کلی غر زد ولی حالش خوب بود عصبانی هم نبود منم چیزی نگفتم. گفت برو ناهار بخور. بخواب بعدا حرف میزنیم.

یعنی نمیای چت؟

نه باشه بعدا

بازم چیزی نگفتم. دیدم 18 روز پیش خانوادش نبوده گفتم بزار با اونا باشه. دیگه ازش خبری نشد تا ساعت 10 که اونم 2تا اس داد که خطا خرابه نت قطعه. و بهانه اورد. 

اخر شبم اس داد دارم میرم خونه خودم بزار برسم اس میدم 

وقتی هم رسید بعدش گفت خوابم میاد میخام بخوابم

منم گفتم اگه دیگه جوابتو ندادم ناراحت نشو.

اوکی شب خوش بای

با اینکه دید ناراحت شدم ولی بازم رفت خوابید.

صبح رفت سرکار نه اس داد نه زنگ زد تا بعد ازظهر که تو وات یکم بحث کردیم و چونحوصله بحثو نداشتم نتو قطع کردم و خوابیدم. بعدش الان دوباره اس داد. بهش میگم چیه بیکار شدی و سرت خلوت شده یاد من افتادی؟

دیروز که اصلا یادت نبود منم هستم و یک ثانیه هم واسم وقت نداشتی. نت خراب بود . خطا مشکل داشت

نمیخام باهاش بیشتر از این بحث کنم. بزار هرکاری میخاد بکنه. واسم مهم نیست

اینم از ماجرای بحث و جدال ما