یک شعر بخوان ...شعر سپهری و پری را


 ترویج بده لهجه ی زیبای دری را

 

سرگشته و عاشق که نه ، دیوانه نماید


 تفسیر تماشای تو شیخ طبری را

 

یک دور بزن تا که تماشای تو امشب


 آغاز کند ماه جدید قمری را

 

لبخند تو در برزخ دربار و سلاطین


 شیریـــن بکند قهوه ی تلخ قجری را

 

با خنده ی خود لطف کن و نرم بگردان


 این جسم به جا مانده ی عصر حجری را

 

محمــــد شیخی

متنفرمممم از عشققققققق

من شدم وقت پر کردن تا زمانی که ازدواج کنم.

اینم از عشق

خدایا حال امشبمو بزن به حساب. 


بعدا نوشت

من در کل فوتبالی نیستم اما بعضی از فوتبالا رو لذت میبرم ببینم. جام ملتهای اروپا هم یکی از این بازیاست که دوستش دارم. چون واقعا در سطح بالا بازی میکنن. امشبم که بازی المان و اکراین بود اونم با گزارش عادل. که کلی جذابتر میکنه.

ازصب همش منتظر این بازی بودم که متاسفانه زد خرابش کرد.

چشمم به بازی بود ولی اصلا بازیو نمیدیدم. کاش خیلی از اتفاقات نمی افتاد که اینقددددد راحت به شرافت ادم توهین کنن. 

جواب تمام سوالامو اون دنیا از خدا میگیرم البته اگه دنیای دیگه ای باشه

یوم القاطی

یه روز اینقدددددد گرمه که میخای از گرما خفه بشی یه روزم اینقد سرده که احتیاج به لاحاف داری این روزا رو میگن یوم القاطی

در هر صورت من عاشق فوتبال یورو2016شدم .چه هوا گرم باشه چه مثل الان سردددددد.هرچند که هنوز تیم مورد علاقم بازی نکرده. 


عصبی

هرچی هم من سعی کنم که نشون بدم همه چی خوبه . خیلی چیزا واسم مهم نیست. من زندگیه خودمو دارم. شاید تو ظاهر بیخیال باشم اماااااا این معده عصبی شده نمیزاره. به شدت داره میره رو اعصابم. ولی من تحملم بیشتر از این حرفاست قرص نمیخورم.

فشارمم گرفتم 8 رو 5

داداشم میگه تو اتاق عمل ما این فشارو میگیم مراقبت ویژه که نره تو کما

ایا  ادم با این فشار میتونه روزه بگیره؟؟؟ 



دل نوشت:

حال من خوبه اما تو باور نکن

مموری جار

میخام یه چیز باحال درست کنم.

یه مموری جار یا شیشه خاطرات.  تمام اتفاقات خوب و خوشایند سال 95 رو روی کاغذای رنگی رنگی بنویسم و بزارم تو این شیشه اخر سال همه ی این اتفاقات خوبو بخونم و لذت ببرم.

از امروز این کارو انجام میدم.عکسش هم بعدا میزارم.

مشغله

تنها چیزی که باعث میشه تو اوج خواب،بی خوابت کنه مشغله فکریه

الان من گرفتارشم

ماه خدا

کوله بارت را ببند، شاید این ماه خدا، فرصت نابی باشد، که به مقصد برسیم: میشود آسان رفت، میشود کاری کرد که رضا باشد او...
 ای سبکبال در این راه شگفت در دعاهای قنوت سحرت، در مناجات خدایی شدنت، هرگز از یاد مبر، من جا مانده که بی حد به دعا محتاجم...
در کنار ثانیه ها آمین گوی آرزوهایتان میشوم،آرزویم را دعا کنید.

قدیم

قدیما چقد خوب بود . بعضی  وقتا که ادم حوصله هیچچچچ کسو حتی خودشو نداشت راحت میشد از دسترس همه خارج شد.

الان بخای بری بیرون تنها قدم بزنی. همش بهت زنگ میزنن

بخای بری مسافرت بازم در دسترسشونی

خلاصه هرجا بری پیدات میکنن 

اخه نمیشه موبایلم با خودت نبری وقتی همه دارن. 

به هرحال کاش میشد رفت یه جایی  که دست هیچ کس بهت نرسه 



تذکر نوشت:

چینی ایی که از دستت افتاد و شکست رو نمیشه با تف بهم وصل کرد. 


اولین

اولین مرحله از ایده ایی که قرار بود انجام بدم. رو انجام دادم. باشد که مراحل بعدی انجام بشن

من دلم میخواهد....

من دلم می‌خواهد

خانه‌ای داشته باشم پر دوست،

کنج هر دیوارش

دوست‌هایم بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو…؛

هر کسی می‌خواهد

وارد خانه پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند.

شرط وارد گشتن

شست و شوی دل‌هاست

شرط آن داشتن

یک دل بی رنگ و ریاست…

بر درش برگ گلی می‌کوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می‌نویسم ای یار

خانه‌ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

” خانه دوست کجاست؟"


فریدون مشیری