-
عصبی
شنبه 22 خرداد 1395 00:08
هرچی هم من سعی کنم که نشون بدم همه چی خوبه . خیلی چیزا واسم مهم نیست. من زندگیه خودمو دارم. شاید تو ظاهر بیخیال باشم اماااااا این معده عصبی شده نمیزاره. به شدت داره میره رو اعصابم. ولی من تحملم بیشتر از این حرفاست قرص نمیخورم. فشارمم گرفتم 8 رو 5 داداشم میگه تو اتاق عمل ما این فشارو میگیم مراقبت ویژه که نره تو کما ایا...
-
مموری جار
پنجشنبه 20 خرداد 1395 14:17
میخام یه چیز باحال درست کنم. یه مموری جار یا شیشه خاطرات. تمام اتفاقات خوب و خوشایند سال 95 رو روی کاغذای رنگی رنگی بنویسم و بزارم تو این شیشه اخر سال همه ی این اتفاقات خوبو بخونم و لذت ببرم. از امروز این کارو انجام میدم.عکسش هم بعدا میزارم.
-
مشغله
پنجشنبه 20 خرداد 1395 01:23
تنها چیزی که باعث میشه تو اوج خواب،بی خوابت کنه مشغله فکریه الان من گرفتارشم
-
ماه خدا
سهشنبه 18 خرداد 1395 13:46
کوله بارت را ببند، شاید این ماه خدا، فرصت نابی باشد، که به مقصد برسیم: میشود آسان رفت، میشود کاری کرد که رضا باشد او... ای سبکبال در این راه شگفت در دعاهای قنوت سحرت، در مناجات خدایی شدنت، هرگز از یاد مبر، من جا مانده که بی حد به دعا محتاجم... در کنار ثانیه ها آمین گوی آرزوهایتان میشوم،آرزویم را دعا کنید .
-
قدیم
شنبه 15 خرداد 1395 00:52
قدیما چقد خوب بود . بعضی وقتا که ادم حوصله هیچچچچ کسو حتی خودشو نداشت راحت میشد از دسترس همه خارج شد. الان بخای بری بیرون تنها قدم بزنی. همش بهت زنگ میزنن بخای بری مسافرت بازم در دسترسشونی خلاصه هرجا بری پیدات میکنن اخه نمیشه موبایلم با خودت نبری وقتی همه دارن. به هرحال کاش میشد رفت یه جایی که دست هیچ کس بهت نرسه تذکر...
-
اولین
چهارشنبه 12 خرداد 1395 13:21
اولین مرحله از ایده ایی که قرار بود انجام بدم. رو انجام دادم. باشد که مراحل بعدی انجام بشن
-
من دلم میخواهد....
چهارشنبه 12 خرداد 1395 12:18
من دلم میخواهد خانهای داشته باشم پر دوست، کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو…؛ هر کسی میخواهد وارد خانه پر عشق و صفایم گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند. شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست… بر درش برگ گلی میکوبم روی آن با قلم سبز بهار مینویسم ای یار خانهی ما...
-
ایده جالب
سهشنبه 11 خرداد 1395 13:36
داشتم وب گردی میکردم تو یکی از سایتها یه ایده جالب دیدم . خیلی خوشم اومد. احتمالا من هم برای خودم عملیش کنم. البته واسه من شاید مدت زیادی طول بکشه ولی انجامش میدم تا ببینم چی میشه. بعدا با جزئیات بیشتری توضیح میدم فعلا میخام سکرت باشه
-
گذشته ای ناخوشایند
دوشنبه 10 خرداد 1395 22:15
بخاطر بیماری خواهرزادم حدودا چند ماهی بیمارستان بستری بودو توی این مدت بشدت از نظر روحی داغون بودم الانم که یکسالی میشه از اون روز کذایی گذشته حالممممم از هرچییییی بیمارستانه بهم میخوره مخصوصاااااا بیمارستان تهران بخاطر 15 روزی که بودیم وحشتناککککککک روحیمونو بهم ریخت تمام پرسنلش از یزیدو عمر سنگدل تر بودن. واسه همینم...
-
اوضاع این هفته
یکشنبه 9 خرداد 1395 12:28
+++ امروز رفته بودم بیرون بعد یه سری وسیله میخاستم مجبور شدم برم یه مغازه که لوازم اشپزخونه دارن. بعد چشمم افتاد به یه کاسه و بشقاب دخترونه کیتی. واییییییییی که چقد ناز بودن اگه یه دختر داشتم واسش میخلیدم . +++ فعلا ترجیح میدم به اینده فکر نکنم و واسه حال تصمیم بگیرم. +++ دلم یه پول گنده میخاد که برم کتاب بخرم چندتا...
-
روز موعود
شنبه 8 خرداد 1395 22:09
باز داره روز موعود نزدیک میشه و من بی اعصاب شدم
-
خصوصی
شنبه 8 خرداد 1395 13:50
-
خصوصی
جمعه 7 خرداد 1395 23:21
-
خاک
جمعه 7 خرداد 1395 11:30
به خدا گفتم: چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آتش نیستم؟ تا هرکه قصد داشت با من بازی کند، او را بسوزانم. خدا گفت: تو را از خاک آفریدم تا بسازی، نه بسوزانی. تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم تا با آب گِل شوی و زندگی ببخشی، ز خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند، بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی، با خاک ساختمت تا همراه باد برقصی تا...
-
مینویسم
جمعه 7 خرداد 1395 07:22
مینویسم... برای قلبی که شکست... ودستی که دیگرتوان نوشتن ندارد... و ذهنی که دیگر یارای فکر کردن نداشت... مینویسم.. ازسرابی که همه هستی ام را به یغما برد... و از طوفانی که خانه آرزوهایم راویران ساخت... خانه ای که خراب شد کاخ آرزوهایم بود... مینویسم... ازبغض.. ازسکوت.. ازهرآنچه باید بشکند.. و شکسته شد ... مینویسم... از...
-
کممممممممممممممک
پنجشنبه 6 خرداد 1395 23:33
به یک تصمیم ساده نیازمندیم، ترجیحا بدون پشیمانى
-
من؟؟؟؟؟؟؟؟
پنجشنبه 6 خرداد 1395 19:48
چرا من اینجوری شدم؟؟؟؟؟؟ هااااااان؟؟؟؟؟ چرا زده به کلم؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا خل شدم؟؟؟؟؟؟
-
عذاب وجدان
پنجشنبه 6 خرداد 1395 12:39
بخاطر حرفای دیشب و داغون کردن اعصابم باعث شده امروز با تمام کسایی که دوسشون دارم خیلیییییی بد حرف بزنمو به قول معروف پاچشونو بگیرم .الانم عذاب وجدان دارم خواهش نوشت: یکم حال منو درک کنین خواهشا.
-
نامردی تا چه حد؟؟؟؟
چهارشنبه 5 خرداد 1395 22:24
بعضیا خیلیییییی راحت با ابروی دیگران بازی میکنن. مثل اب خوردن حکایت گربه ست که دستش به گوشت نمیرسه میگه اه اه پیف پیف حیف که نمیشه باهات رو در رو کنم وگرنه...... تویی که پشت سرمننننننن حرف میزنیو چرتو پرت میگی به ننه بابات جات همون پشت سرمه . تو اگه مرد بودی پشت سر ناموس دیگران چرتو پرت نمیگفتی. کودن بودن ادما هم حدی...
-
مطالعه
سهشنبه 4 خرداد 1395 22:26
امروز داشتم تی وی میدیدم بعد یه امار در باره مطالعه خانما گفت فکم افتاد تو ایران 25 میلیون خانم باسواد هست که فقط نیم درصد کتاب میخونن یعنی میشه 125000 نفر. که واقعاااااا وحشتناکه. البته اینم اضافه کنم که اگه خانمی کارمند باشه و ازدواج هم کرده باشه و بچه هم داشته باشه خداییش فرصت مطالعه نداره مگر اینکه از خیلی چیزای...
-
من اگه خدا بودم
دوشنبه 3 خرداد 1395 20:19
من اگه خدا بودم، وقتی شیطان در برابر انسان سجده نکرد ، خشتکش رو در می آوردم و از بارگاه بیرونش می کردم ! چه معنی داره شیطان به حرف خدا گوش نکنه ! وقتی می خواستم پیغمبر خلق کنم، از ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر، ۶۲۰۰۰ نفرش رو از زنان منسوب می کردم تا عدالت رعایت بشه ! کمی سلیقه به خرج می دادم و بجای اینکه خونه خودم رو در صحرای خشک و...
-
دلم شاد نمیشه
یکشنبه 2 خرداد 1395 23:15
نمیدونم چرا هرکاری میکنم خرید میکنم میرم بیرون دور دور رانندگی کردم پاستیل خوردم بستنی خوردم کلی چیزای خوشمزه واسم خریدنو خوردم کتاب خوندم هرکارییییی که دوست داشتم کردم ولییییییییییییی ولی دلم شاد نشد. که نشد که نمیشه پی نوشت: من ادم دپرسی نیستم ولیییی مشکلات زیادی بهم فشار اوردن تحملم تموم شده
-
بی اعصاب
شنبه 1 خرداد 1395 23:18
این چند روز خیلی از نظر روحی داغون بودم و کسی جرات نداشت باهام حرف بزنه سریع پاچه میگرفتم. ولی خداروشکر امشب یکم ارومترم . هنوز کلی جا داره که به ایده آل برسم. به ارامش مطلق نیازمندم.
-
کم اوردم
جمعه 31 اردیبهشت 1395 20:35
کم اوردم شدیددددد اخه چرا اینجوری شد؟ دیونه نشم کار کردم
-
دغدغه
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 22:14
++ معدم داغونه. شدیددددد درد میکنه ++ مقالم برا شیراز پذیرفته شده ولی چکیده انگلیسیش ریوایز خورده به همکارمم که زبان تدریس میکنه نشون دادم گفت مشکل دستوری نداره ولی چرا بهش گیر دادن . نمیدونم ++مدرسمون تموم شد ++کتابمم صفحات اخرش مونده یه پست دربارش میزارم ++ متأسفانه وقتی یاد میگیریم چطوری باید تنها زندگی کنیم که...
-
اخرین روز
سهشنبه 28 اردیبهشت 1395 13:40
فردا اخرین روز مدرسه ست. هم خوشحالم هم ناراحت
-
خصوصی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 20:49
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 اردیبهشت 1395 18:17
حوصلم سر رفته شدیدددددد
-
دلتنگی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 15:47
حس دلتنگی قشنگه به شرط اینکه دو طرفه باشه
-
خصوصی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 15:44