تحمل ندارم

خدایا نمیتونم نبودشو تحمل کنم چقد روزای بدی دارم

دلم واسش یه ذره شده

انتظار

انتظار واژه قشنگی بود برای وقتی که او در راه بود...


انتظار تلخترین واژه میشود وقتی میدانی قرار نیست بیاید,


هر ثانیه مرگ است انتظار کسی که میدانی نخواهد آمد,


و من همیشه در انتظارت خواهم ماند 

خبری از یار

امروز دوستش اس داد که اومده و واسه کارش به همه شیرینی داده ولی حالش خوب نیستو دکتر نامه بستری داده ولی لجبازی میکنه و نمیره بیمارستان.

بهش اس دادم

براش ارزوی موفقیت روزافزون دارم ایشالله بیماریش بهبود پیدا کنه. ممنونم که خبر دادیدو...

جواب داد متوجه منظورتون نشدم

ایشون قیدمنو زده من چند روزه ازش بیخبرم

چرا نزدیک سال نو حالتونو خراب نکنید بهش اس بده اشتی کنین

هیچ کسو به اندازه تو دوست نداره

اره میدونم دوستم داره ولی نمیخاد باهام ازدواج کنه. منو در حد دوست دخترش میخاد.

جوری که دوستش جواب داد مشخص بود که اصلا قصدش ازدواج نبوده فقط واسه رفع نیازشو سرگرمی بودم.

خداروشکر خودش دختر داره و شاید یه روزی یاد کاراش بیفته.


فاصله

‏فاصله میگیریم به امید این که نبودنمون حس بشه و قدرمونو بدونن،غافل از اینکه یه جوری فراموشمون میکنن ک انگار هیچوقت نبودیم تازه یکی دیگه هم جامون میشونن

بی اعصابم

اعصاب ندارم در حد المپیککککک

یه کت شلوارم دوختم  افتضاح شده بیشتر رفته رو اعصابم

اههههههه

راستی امروز یکی تو اینستا باهام چت میکرد. برای فراموش کردنش ترجیه دادم جوابشو بدم

دلم براش تنگ شده

دلم براش تنگ شده ای خداااااااا

کاش بیایی

زمستان بدی بود


اما من


به رویایی بهاری

غبار ازدل گرفته ام


و برای آمدنت

سبزه کاشته ام


کاش بیایی

تا سفره ی دلم

سبز شود...

اخرین چهارشنبه سال

صبح یه سر رفتم مدرسه تا کارای یکی از معلمارو انجام بدم اخه قراره بعد از عید یک هفته نیاد سفره کربلا میخاد بره.

وقتی برمیگشتم خونه دیدم زنگ زد. تو تاکسی بود فکر کنم داشت میرفت خرمشهر واسه کارش. افتاده اونجا

من یک سوالم نپرسیدم خودش گفت. البته زنگ زده بود نگران بود که من رفتم دکتر یا نه. 

بهش گفتم خیالت راحت گفته سالمم

درحالی که اصلا دکتر نرفتم. احتمالا اگه یک درصدم مردده تو رفتنش بخاطر همین موضوعه.

گفتم دارم میرسم باید قطع کنم گفت چند مین دیگه میزنگم

اگه تونستم جواب میدم

رفتم خونه با مامانم رفتیم خونه مامان بزرگم و از عمد گوشیمو نبردم. وقتی برگشتم دیدم 4بارزنگیده بود

اس دادم کاری داشتی

مگه نگفتم زنگ میزنم چرا جواب ندادی

واسه اینکه حرصش دربیاد گفتم منم گفتم زنگ نزن جواب نمیدم

چون امشب شب چهارشنبه سوری بود قرار بود داییم اینا بیان اینجا تا اتیش کنیم. با مامان مشغول شام درست کردن بودیم

این وسط اونم همش اس میداد.منم یکی درمیون جواب میدادم

بعدازظهرم اس داد بیا وات کارت دارم

گفتم نمیام کاری داری همینجا اس بده

گفتم بیااااا کارتتتتت دارممممم

نتو باز کردمو از بلاکی درش اوردم. 

بله بگو کارتو

میخام درد و دل کنم

برو با خانمت درد و دل کن

خانمم تویی

یکم حرف زدو منم همش زدم تو ذوقش

اینقدرررررر وقیحانه میگه دوستت دارم عاشقتم اما نمیخام باهات ازدواج کنم

تازه بهم میگه بنظرت چیکار کنم؟

به قران اگه دمه دستم بود میزدم لهش میکردم تا عاشقی از یادش بره.

گفت اخر شب اس بده بیام وات باهات کار دارم

منم از لجش بهش اس ندادم تا حالش جا بیاد. هنوز منو نشناخته. کاری میکنم واسه نبودن بامن روزی هزاررررر بار بگه اشتباه کردم.

نگران نوشت:

با همه ی این کارایی که کرده خیلی نگران خونریزیشم. میدونم وضع رودش خرابه و اصلا به فکرخودش نیست. بدشانسی نزدیک عیده  مگه دکتر پیدا میشه. امیدوارم مشکل ساز نشه


وقاحت

وقاحتم حدی داره. دیشب وقتی گفت ما نمیتونیم باهم باشیم بدون حتی پرسیدن دلیلش قبول کردم و از همه ی صفحات مجازی بلاکش کردم. صبح با پرویی تمام  اس داده سلام

منکه مدرسه بود جوابشو ندادم

باز الان اس داده موضوع کارم کنسل شد

به درک . به من چه

باز گرفتار شد یاد من افتاد. تا دیروز که کارش اوکی بود کبکش خروس میخوندو احتیاج به من نداشت الان که باز جور نشده به من اس میده.

بعدا نوشت:

با اینکه جداشدنمون  واسم قطعی شده و باید فراموشش کنم اما هنوزم منتظرم اس بده دلم نمیخاد جوابشو بدم اما منتظرم

فراموش کردنش بااون همهههههه خاطره کاره اسونی نیست

جدا شدیم

دقیقا 3 سال شد و مابعد از 3 سال جدا شدیم 

درحالی که عاشقانه همو دوست داشتیمو داریم ولی سرنوشت ما رو جدا کرد. 

من موندمو کلی خاطراتو عکساش و چک کردن تلگرامش که کی انلاینه کی انلاین نیست